ثانیاً براى روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبى را در حقایق اسماى ربوبى مطرح كنیم تا معناى آنكه بهشت از آثار «لقاى حضرت حق با اسماى رحمت» و جهنم از آثار «لقاى پروردگار با اسماى غضب» بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.
«اسماى حسنى» یك سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلكه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظامهاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى است.
عوالم وجود، همه جلوههاى اسما بوده، هر اسمى آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلى مىكند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودى را، با اسم و صفت خاص ربوبیت مىكند. اسم «رب» داراى شاخهها و انشعاباتى است و در واقع اسماى حسنى شاخههاى اسم «ربّ»اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادى، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... .
خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مىكند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مى كند و به حضرت رسولاكرم(ص) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مى كند.
گیاهى كه صورت و شكلى به خود مى گیرد، با اسم «مصوّر» پیش مى آید و هنگامى كه خاك را مى شكافد و بیرون مى آید، با ربّ «خالق» پیش مىآید. به هر صورت، هر موجودى در این نظام هستى، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - كه در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمى از اسماى حسناى الهى، در ارتباط است.
آدمى اگر در مقام طاعت خداوند باشد، با ربّ «هادى» روبهرو است و خداوند با این اسم او را ربوبیت مى كند؛ امّا اگر انسان در مقام طغیان و مخالفت با حضرت حق باشد، ربّى كه او را تربیت مى كند، ربّ «هادى» نخواهد بود؛ بلكه ربّ «منتقم» و «شدید العذاب» خواهد بود.
نتیجه آنكه، هر كسى از مسیر خود با اسمى از اسماى ربوبى در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصى از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است كه خداوند با لحن خاصى گفته است كه از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ)؛نگاه كنید به: الرحمن آیه 46 و نازعات آیه 40.
به هر روى، تمام هستى و از جمله انسان لحظه به لحظه با «ربّ» با چهرههاى مختلف در ارتباط است و هر یك از اسماى حسنى، انسان را بسته به نوع عمل، فكر، صفت و اخلاق، ربوبیت مى كند.
در حقیقت این انسان است كه با انتخاب مسیر، راه، عملكرد و مقصد، خود را در تحت یكى از اسماى ربوى مىاندازد، چرا كه اسماى الهى، واسطههاى فیض بوده و كل وجود و هستى به آنها منتهى مى شود و از آنها نشأت مى گیرد.
اگر به دقت به اطراف و جوانب وجود نگاه كنیم، همه جا آثار و جلوههاى اسماء را خواهیم یافت: «وَ بَأَسْمائِكَ الّتى مَلَأَتْ اَرْكانَ كُلِّ شَىْ»؛دعاى كمیل. « بارالها! به درستى من مىخواهم از توبه نامهایت و به اسمائت كه اركان هر چیز را پر كرده است».
آیا روبه رو شدن با اسماى ربوبى، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینكه انسان در دعاهاى خود و در خواستههایش و در هر نیازى، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خداى متعال را با همان اسم مى خواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد كه: گویا آدمى به طور فطرى متوجه همین واقعیت است كه هر چیزى متأثر از اسمى از اسماى خدا است.
شخصى كه مریض است، به اسم «شافى» متوجه مى شود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مى خواهد؛ چرا كه شفا را اثر این اسم مى داند. كسى كه رزق و وسعت رزق مى طلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى كه مغفرت مى خواهد، با اسم «غفور»؛ كسى كه نصرت مى خواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ كسى كه هدایت مىطلبد، به اسم «هادى»؛ محفوظ ماندن از خطرات را مى خواهد، به اسم «حافظ» و «حفیظ» و كسى كه روشنایى باطن مىخواهد، به اسم «نور» متوجه مى گردد و خداى سبحان را با آن مى خواند، چرا كه هر یك از اینها را آثار اسماى ربوبى مى داند.
از صفت و زنام چه زاید خیال و آن خیالش هست دلال وصال
دیدهاى دلال بى مدلول هیچ تا نباشد جاده نبود غول هیچ
هیچ نامى بى حقیقت دیدهاى یا زگاف و لام گل، گل چیدهاى
اسم خواندى رومسمّا را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جو
مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457.
نظرات شما عزیزان: